گفتگوها در علوم انسانی اغلب به تفاهم ختم نمی شوند.

یک مشکل  این است که مفاهیم در این علوم معنای یکسانی ندارند.   در طول تاریخ مدام معانی مفاهیم اصلی تغییر کرده است و اکنون بیشتر مفاهیم علوم انسانی  مشترک لفظی هستند.

در چنین وضعیتی امکان بدفهمی‌ و حتی مغالطه افزایش می‌یابد. 

 

 

 

به مثالهای زیر توجه کنید:

 

در یک گفتگوی فرضی:

:"ملاصدرا عقل‌گراست."

:"بله عقل‌گرایی در قرون 17 و 18 نیز طرفداران مهمی داشت. اما  توسط جان لاک و هیوم مورد نقد قرار گرفت و رد شد."

 

در این گفتگو عقل‌گرایی (که دو بار به کار رفته است ) صرفا مشترک لفظی است. عقل‌گرایی در فلسفه ملاصدرا با عقل‌گرایی دکارت و اسپینوزا و لایب‌نیتز تفاوتهای بارزی دارد و بنابراین شکست عقل‌گرایی قرون 17 و 18 در اروپا به این معنا نیست که عقل‌گرایی ملاصدرا نیز گرفتار اشکالات مشابهی است. (عقلگرایی صدرا به معنای فطری گرایی نیست و صدرا به مونادهای بی پنجره باور ندارد و مانند اسپینوزا به دنبال  دانش مبتنی بر روش هندسی نیست)

 

مثال دوم نقل قول مستقیم ازگفتگوی دو تن از اساتید در یک جلسه علمی است:

 

استاد جامعه شناسی:

"شرط اصلی عدالت، آزادی است."

استاد معارف:

"این دقیقا نظر قرآن است و در قرآن نیز آزادی یک اصل است."

 

در این گفتگو منظور استاد جامعه شناسی این بود که انسان در هر کاری آزاد است مگر در محدود کردن آزادی دیگران. همچنین انسان باید در عقاید خود آزاد باشد و حق نداریم انسانها را بر اساس عقاید خود از حقوق اجتماعی محروم کنیم.

 

اما منظور استاد معارف این بود که انسان از نظر قرآن موجودی مختار است. لذا  ایمان او زمانی ارزش دارد که آزادانه باشد.  اخلاق و احکام اسلامی نیز برای این است که انسان از اسارت هواهای نفسانی آزاد شود.  توحید اوج آزادی معنوی بشر است و یک انسان بدون باور به توحید و عمل به احکام اخلاقی و دینی نمی‌تواند ادعای آزادی داشته باشد.

 

 

اگر هر گفتگویی را مشروط کنیم به توافق در تعریف مفاهیم، در عمل هیچ گفتگویی آغاز نخواهد شد (چون هنوز دو هزار سال است که نمی دانیم منظور ما از تعریف چیست؟!) و اگر بدون توافق در تعریف مفاهیم وارد گفتگو شویم گرفتار بدفهمی خواهیم شد. به نظر می رسد  با یک دو راهی بن بست dilemma روبرو هستیم.

 

با اینکه راه حلی نهایی برای این مشکل وجود ندارد، اما می‌توان آن را کاهش داد. پذیرش وجود این مشکل نخستین گام است. برای اینکه امکان گفتگو در علوم انسانی فراهم شود، دو طرف باید در حد امکان از اصطلاحات رایجی که اغلب مشترک لفظی هستند، کمتر استفاده کنند و با صراحت ادعای مورد نظر خود را بیان کنند. دو طرف باید منظور خود را به روشنی بیان کنند و به جای بحث از مفاهیم، به بحث از دلایل هر ادعا وارد شوند.  

 

 

 

 

 

 

 

 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها